پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024

فیلم در بستری از یک روایت اجتماعی فرایندی را به بوته نقد می‌کشاند که مجموعه‌ای خانوادگی را در برابر شداید خواسته و ناخواسته جامعه به تباهی می‌رساند.

خبرگزاری حوزه/ فیلم سینمایی نازنین که اخیرا به روی پرده سینماهای کشور رفته، را می‌توان اثری دانست که با رویکردی اجتماعی به آسیب شناسی و بازپردازش سینماورزانه موقعیتی پرداخته که شاید گریبان بسیاری از اقشار مردم ما را خاصه در بخش فرودست و طبقات پایین تر جامعه گرفته باشد.

در این فیلم ما شاهد خانواده‌ای از هم پاشیده هستیم که مجموعه وقایع ناگواری که برایش رخ داده، آنها را در مخمصه‌ای از جنس معضلات مبتلابه و فراگیر جامعه امروز قرار می‌دهد و همین موقعیت زمینه‌ای برای واشکافی توأمان این مصایب و در عین حال تلنگرها و هشدارهایی می‌شود که مخاطب از دل این حوادث بر می‌گیرد؛ مخاطبی که می‌تواند هم مسئولان امر، هم مردم عادی و هم نخبگان اجتماعی، باشند.

فیلم در بستری از یک روایت اجتماعی فرایندی را به بوته نقد می‌کشاند که یک مجموعه خانوادگی را در برابر شداید خواسته و ناخواسته جامعه به تباهی می‌رساند.

معضلاتی مثل اعتیاد، بیکاری، مهاجرت و شداید معیشتی که هر کدام برای از پا انداختن خانواده‌ای کافی است، در اینجا دست در دست هم به فروپاشی روحی، روانی و البته اقتصادی جمع کوچک خانوادگی منجر شده است.

فیلم گرچه به‌صورت خودآگاه و ناخوداگاه، به ورطه نقد اجتماعی رفته است اما در عین حال، می‌توانست این موقعیت خوب را به جهت بازنمایی و آینگی اجتماعی ملهم از نوعی رویکرد دینی هم بسازد، البته چندان در این حوزه به توفیق دست نیافته است نکته ای که در ادامه به آن خواهیم رسید.

در این فیلم، در عین روایت وضعیت بغرنج یک خانواده از هم پاشیده، برداشت هایی لطیف از مضامینی انسانی را نیز شاهد هستیم این‌که چه‌طور عاطفه و محبت دخترانه می تواند پدری را زیر چتر علاقه و عاطفه فرزندی جمع کند و مددرسانش باشد این‌که تفاوت قایل شدن تبعیض آمیز و نادرستی که در سنت برخی از خانواده ها میان فرزند دختر و پسر منجر به نوعی پندار خرافی مبنی بر اینکه پسر بهتر از دختر شده و تبعاتی سخت و ناگوار را هم به دنبال داشته چه برای حال خانواده ها و چه برای آینده فرزندان، در این فیلم با بیانی غیرمستقیم مود نقد قرار می‌گیرد که چه‌طور امکان می‌یابد، در حالی که پسری در یک خانواده عاری از هر ملاطفت و مروتی، در برابر پدر با خشم، غضب رفتار می‌کند، دختر با محبت، نجابت و وارستگی به امداد پدر دست می‌یازد و او را در پناه دامان محبت دخترانه‌اش می گیرد و رها نمی‌کند.

این در حالی است که مددرسانی دختر نه در جامه نادرست و بدعاقبتِ پسر بلکه در جامه نجابت و اصالت مهر فرزندی شکل می‌گیرد و نضج می‌یابد.

پدر، معتاد است و پسر بی مایه؛ دور مانده از اصالت خویش و شفقت فرزندی.

اما در این میانه پای یک جوان شهرستانی هم به قصه باز می شود؛ جوانی که بیکاریش نتیجه ورشکستگی کارخانه ای که در آن کار می کرد بود و برای پیداکردن شغلی به تهران می آید و در این راه با آشنایی روبرو می شود در تهران به کار ناشایست قاچاق مشغول است و اینجاست که وجهی دیگر از حلقه مشکلات و مصایب این مردمان به میدان می آید.

بیکاری و قاچاق؛ صنعت ورشکسته و میدان باز برای معرکه گیران سوء استفاده گر از مشکلات مردم.

با این حال اما این جوان پاک طینت و معصوم وقتی با برادر نازنین آشنا می شود، دل در گرو مهری انسانی می نهد و از مایه مهرش برای راه اننداختن گره از کار این انسانهای رنجور و درمانده می کوشد.

و اینجاست حلقه مفقوده فیلم که می توانست با دادن رنگ دینی و ایمانی به این تلاش و مجاهدت جوانانه که از مهر انسانی مایه می گیرد و به عمل زیبای یاریگری مردم منتهی می شود، تصویری بکر و دلنواز از تلألو زیبایی در بطن و متن زشتی و تاریکی پدیدار سازد.

درس مقاومت و یاری؛ فکر پایداری و همدلی؛ آنچه از رفتار و اندیشه دخترک معصوم داستان «نازنین» صورت و سیرت می یابد و در قدکشیدن نهال استقامت او در برابر این همه درد و حسرت رخ می‌نماید.

از قدیم گفته اند دو چیز در دنیا صدا ندارد؛ یکی ننگ ثروتمند و دیگری مردن گدا؛ در این فیلم مابه ازای عینی این موقعیت را در کشاکش داستان پرسوز و گداز نازنین شاهدیم که چگونه شمع وجودش را برای فروغ بخشیدن به جان بی‌رمق پدر، نثار می‌کند و در امتداد سطح سیمانی قرن و معراج آسفالت این جامعه سرد و تیره در شهری که جز دود و تاریکی، بی‌اعتنایی و تنهایی چیزی برایش به ارمغان نمی آورد، تنها و درمانده می ماند.

فیلم نازنین گرچه حایز این تلنگرها و اشارتهای فردی و اجتماعی در راستای آسیب شناسی فرهنگی آنها و با زبانی هنری است اما می توانست در برخی از مواقف و مواضع وجهی دین و سویه ای مذهبی هم به رخدادهایش بدهد.

به عبارت دیگر می توان گفت گرچه ما در نازنین با یک فیلم تلنگرزننده اجتماعی با وجهی مصلحانه و تنبه آمیز و توجه دهنده روبروییم اما ان لایه آگاهانه مذهبی در اثر، کمرنگ است.

حضور متدینین و ظهور بارقه های دینی و رفتارهای اجتماعی ملهم از دین از این جمله است که چندان در فیلم ظهور و بروز نیافته؛ حال یا عامدانه و یا به سهو.

چرا باید این جنازه پدرانه، تنها بر دستان دو نفر تشییع گردد و در تنهایی و بی کسی مطلق به خاک سپرده شود در حالیکه این مرد می توانست در عین فرودستی، فرومایه نباشد و در عین بیچارگی مادی، از آبرومندی معنوی برخوردار باشد.

مگر نه اینکه دست تنگ مستمندی را می توان با روح والا، نگاه سرشار و فکر سرشار از معنویت و اتصال به آسمان، جبران کرد و نداری مادی را با دارندگی و برازندگی ارزشی و حقیقی که همانا دینمداری و آبروی معنوی و بزرگی و عظمت روحی است جبران کرد.

این حلقه مفقوده است که در فیلم به مخاطب دینمدار و آگاه از این زمینه‌های اسلامی، آسمانی و انسانی آسیب می رساند!

فیلم نازنین در عین ارزش‌های متنی، نگاه مصلحانه و نقادانه‌اش به حوزه اجتماعی و خانوادگی در جامعه، می توانست با الهام از سویه‌ها، مواضع و موقعیت‌های مذهبی، فضایی قابل دفاع‌تر به لحاظ عقبه اندیشگی و کاملتر و جامع و مانع بودن محتوایش نصیب سازندگان کند.

به عبارت دیگر فیلم می توان با تمهیداتی داستانی و روایی، گریزهایی دینی داشته باشد تا نظر متدینین را بیش از این به سوی خود جلب کند.

وضعیت معیشتی ناگوار بخشهایی از مردم، گرفتاری آنها در بیمارستانها و در تأمین دارو، نتایج اسف‌بار اعتیاد، تبعات ناگوار تعطیلی مراکز صنعتی و کارخانجات و بیکاری جوانان همه و همه از اشارت های اجتماعی فیلم است که به درستی مورد توجه و کنکاش و بازنمایی فیلم‌ساز قرارگرفته است.

در کنار این باید به زنندگی صحنه‌های بدرفتاری و توهین فرزند پسر به پدرش اشاره کرد، آرزوی مهاجرت و امید به رفتن از ایران برای بهتر شدن زندگی که در بسیاری از فیلم‌های ما مثل یک بیماری مسری تبدیل به اپیدمی شده است، حال یا به شکل مروج و محرک و یا حتی منتقدانه و گاه هم خنثی و مهمل که سینمای ما از این اقسام، نمونه های زیادی در چنته دارد، جزء مواردی است که در نقد و تحلیل «نازنین» جای تأمل و سوال دارد.

فیلم نازنین را می‌توان تلاشی دانست برای بازنمایی معضلات اجتماعی با رویکردی منتقدانه، که وجهی از آینگی را برای سینمای امروز ما بر می‌سازد و این دست‌آوردی قابل توجه است برای فیلمی که گام کوچک اما قابل تحملی را در این راستا برداشته است.

آنهم در شرایطی که سینمای ما عموما در چنبره همان آثاری است که... چنان که افتد و دانی کار را به جایی رسانده اند که موجبات قهر مردم از سینما را باعث شده است.

 سینمایی که اگر بخواهد می تواند یاریگر دیگر نهادهای اجتماعی و فرهنگی برای به ظهور و بروز رساندن زیباترین وجوه انسانی باشد و باعث پیشرفت جامعه گردد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha